امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: خداوند را به نام من بخوان سنگ طلا می شود و من چنین کردم.....
--------------------------------------
عماربن یاسر گوید: روزی با ناراحتی نزد مولایم امیرالمومنین علیه السلام رفتم، وقتی مرا ناراحت دید، فرمود: تو را چه شده است؟ عرض کردم: قرضی دارم که صاحبش به دنبال آن آمده و قادر به پرداخت آن نیستم. حضرت به سنگی اشاره کرد و فرمود: آن سنگ را بردار و قرضت را ادا کن. عرض کردم: آن که سنگ است. فرمود: خداوند را به من بخوان تا برایت طلا شود. عمار گوید: خداوند را به اسم مولایم خواندم که سنگ طلا شد. حضرت به من فرمود: مقدار نیازت را از آن بردار. عرض کردم: چگونه آن را نرم کنم و بردارم؟ فرمود: ای کسی که یقین ضعیف داری! خداوند را به اسم من بخوان تا برایت نرم شود، همانا خداوند به اسم من آهن را برای داود نرم کرد. عمار گوید: پس خداوند را به اسم آن حضرت خواندم؛ نرم شد و مقدار نیازم را از آن برداشتم. سپس آن حضرت فرمود: خداوند را به اسم من بخوان تا بقیه آن سنگ شود همچنان که بود. و خواندم چنین شد که فرمودند.
منبع:مشارق انوارالیقین،ص271